۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

جمهوري اسلامي ؛ آزمون تاريخي روحانيت شيعه

عصرايران - نظام جمهوري اسلامي ايران، از منظري كلان، صحنه آزمون تاريخي روحانيت شيعه در مقام حكومتگري و عدالت پروري بوده است. روحانيت شيعه در طول تاريخ تقريباً همواره در موضع اپوزيسيون قرار داشته و ناقد قدرت مستقر بوده است.




هر چند كه در دوران صفويه و قاجاريه، برخي روحانيان شيعه نزد حاكمان صفوي و قجري عزت و رفعتي داشتند اما روحانيت شيعه تا پيش از تاسيس نظام جمهوري اسلامي، در هيچ دوره اي از تاريخ ايران، بالاترين مرجع قدرت سياسي را براي مدت زماني طولاني در اختيار نداشت و در واقع در حوزه سياست قادر به " نظام سازي " نشد.



جمهوري اسلامي اما آزموني تاريخي براي روحانيت شيعه محسوب مي شود؛ چه اكنون روحانيت در ايران همه چيز را در اختيار دارد. در ايران امروز ارتش، سپاه، دانشگاه، صدر و ذيل حكومت و تمامي ابزار قدرت اينك در دست روحانيت است.



سرزمين ايران پيش از آشنايي با اسلام، عرصه آزمون تاريخي روحانيت آيين زرتشت بود. روحانيان زرتشتي در دوره ساسانيان البته منشا و مبدا تمامي نابساماني ها و بي عدالتي هاي حاكم بر ايران زمين نبودند ولي در آزمون تاريخي خود كارنامه اي غير قابل قبول از خود بر جاي نهادند. در باب فساد و خرافه سازي و عدالت سوزي روحانيان زرتشتي، سخنان بسيار در متون تاريخي رفته است.



در متون معاصر نيز نمايشنامه " مرگ يزدگرد " بهرام بيضايي به خوبي نشان مي دهد كه روحانيت آيين زرتشت در زمان حمله مسلمانان به ايران، چگونه در خانه اوهام و خرافه نشسته بود و تا چه حد در ركاب قدرت و به دور از درد و رنج رعيت بود.



باري ايرانيان يكبار شكست اخلاقي و عملي روحانيان خود را تجربه كرده اند و همين امر يكي از عوامل اصلي ورود آنان از آتشكده ها به مساجد بود. فساد دامنگير روحانيت زرتشتي در كنار فترت گريبانگير حكومت ساسانيان در نهايت زمينه ساز فرو ريختن " برج موريانه " پادشاهي ساسانيان در ايران آن زمان شد.



سالها پيش عبداكريم سروش در مقاله " تاريخ و كلام "، در تبيين لف و نشر تاريخي مكتب به اين نكته اشاره كرد كه تاريخ آزمايشگاه ايدئولوژيها و مكاتب گوناگون است. بدين معنا كه نظامهاي عقيدتي گوناگون در عرصه تاريخ آزمون خود را پشت سر مي گذارند و ميان شكست عملي يك نظام عقيدتي و خلل نظري آن نسبتي وجود دارد. به عنوان مثال فروپاشي بلوك شرق را نمي توان يكسره بي ارتباط با نادرستي عقايد و يا ناكارآمدي تئوريهاي ماركسيستي دانست.



از اين منظر اگر تاريخ صد بار ديگر نيز تكرار شود، باز هم نظامهاي سياسي برآمده از ماركسيسم فرومي پاشند. البته سروش بعدها از اين راي خود بازگشت و بر نقش عنصر تصادف در تاريخ تاكيد كرد؛ بدين معنا كه بسياري از ظفرها و هزيمت هاي تاريخي را محصول تصادفات تاريخي دانست؛ تصادفاتي كه وقوع آنها گاه موجب حيات يك نظام رو به اضمحلال و گاه موجب ممات نظامي به ظاهر سر پا مي شوند.



مثلاً اگر در سال 1976 جمهوريخواهان در انتخابات رياست جمهوري آمريكا پيروز مي شدند و شعار فضاي باز سياسي از سوي كارتر دموكرات موجب تغيير سياست داخلي رژيم شاه نمي شد، چه بسا كه خاندان پهلوي هنوز بر سرير سلطنت بودند و تحولات سياسي ايران به سمتي مي رفت كه امروز به جاي جمهوري اسلامي، سلطنت مشروطه در ايران محقق شده بود.



فارغ از اينكه نقش عنصر تصادف در شكل گيري تحولات تاريخي تا چه حد است و چگونه مي توان آن را تبيين كرد و نيز فارغ از اينكه چه نسبتي ميان سرنوشت نظامهاي سياسي و سرشت نظامهاي عقيدتي تكيه گاه اين نظامها وجود دارد، اين نكته را نمي توان انكار كرد كه داوري افكار عمومي درباره يك نظام عقيدتي تا حد بسيار زيادي تحت تاثير عملكرد نظام سياسي برآمده از آن نظام عقيدتي است.



هر چند كه صحت و سقم گزاره هاي فكري في نفسه ربطي به عمل سياستمداران معتقد به آن گزاره ها ندارد، ولي عموم مردم هيچ گاه داوري خود در باب يك نظام سياسي را متوقف بر موشكافي زيربناي تئوريك آن نظام سياسي نمي كنند؛ افكار عمومي حكم ايدئولوژي ها را بر اساس عملكرد حاميان و حاملان آن ايدئولوژي ها صادر مي كند.



بنابراين اگر حكومت روحانيان در ايران به ناكامي بيانجامد، در آينده كمتر كسي با اين استدلال كه كارگزاران جمهوري اسلامي نتوانستند آرمانهاي روحانيان را محقق كنند و بايد كارگزاراني كارآمد را جايگزين آنها ساخت، از ضرورت تاسيس مجدد " حكومت روحانيان " دفاع مي كند.



به هر حال آينده جمهوري اسلامي و ايران نشان خواهد داد كه نمره آزمون تاريخي روحانيت شيعه ايران در نظام سازي سياسي چه خواهد بود اما آنچه كه اكنون در اين باره مي توان گفت اين است كه زمان به سرعت مي گذرد و هيچ فرد يا مجموعه اي براي هميشه فرصت عمل در اختيارش نيست و به فرموده حضرت علي ( ع ) فرصتها چون ابر درگذرند. بنابراين انچه كه امروز در اختيار ماست، شايد كه فردا از دست رفته باشد.



تحولات سياسي اخير ايران هشداري به زعماي قوم و علماي قم بود كه به عنوان متوليان حكومت و مذهب، فرصت عمل خويش را پاس بدارند و مانع از آن شوند كه حكومت ديني در ايران امروز به سرنوشت حكومت ديني در ايران باستان و اروپاي قرون وسطي دچار شود و ملت ايران در باب حكومت علماي شيعه همان حكمي را صادر كنند كه ايرانيان و اروپاييان پيشين در باب موبدان و كشيشان صادر كردند.

هومان دورانديش

سايت ايرانيان انگلستان

۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

تصاویری که اشک خیلی ها را درآورد

امروز ایمیلی دریافت کردم با عنوان “تصویری که اشک هزاران نفر را ریخت”. ایمیل تصاویری از یک ماده شیر را نمایش می داد که پس از شکار کردن یک بز کوهی آفریقایی متوجه حامله بودن آن می شود و به جای خوردن شکارخود سعی می کند بچه درون شکم بز کوهی را نجات دهد. مطلبی که در ایمیل در مورد این تصاویر آمده بود این بود:



این شیرماده پس ازشکارکردن متوجه می شودکه شکارش بارداربوده وابتدابه نجات بچه شکارخودمی پردازد وبدون دریدن شکاری که بازحمت بدست آورده٬ بروی زمین درازکشیده ودق می کند.

مردن ماده شیر آن هم به این خاطر خیلی برایم عجیب بود، هر چند کل این داستان عجیب و تکان دهنده بود. این بود که به دنبال یافتن منبع اصلی تصاویر گشتم و تقریبا بلافاصله با وبسایت آقای Grey van der walt برخورد کردم، منبع اصلی این تصاویر تکان دهنده. اما در منبع اصلی خبری از مردن ماده شیر نبود. این شد که ایمیلی به ایشان نوشتم و از خود ایشان پرسیدم. جالب است که قبل از این خیلی های دیگر نیز در وبلاگ هایشان و یا وب سایت هایی که در مورد این تصاویر مطلبی نوشته اند مدعی شده اند آن ماده شیر پس از کمک به بچه آن بز کوهی می میرد! اما طبق جوابی که ایشان به من دادند نه تنها آن ماده شیر نمی میرد بلکه هم اکنون صاحب ۵ توله شیر هم هست!


و اما داستان واقعی این تصاویر عجیب و تکان دهنده در دنیای وحش:

یک صبح سه شنبه در حالی که عکاس به همراه تیم همراهش برای یافتن رد پایی از شیرها به سمت جنوب Madikawe حرکت می کنند به طور کاملا غیر منتظره با لاشه یک بز کوهی و شیری در حال نفس نفس زدن در کنار لاشه او روبرو می شوند. شیر که مشخص است تازه شکار خود را بر زمین زده است کنار لاشه حرکت می کند. اما بر خلاف آنچه انتظار می رود، شیر ماده شکار خود را نمی خورد. عکاس که از دور شاهد این ماجراست شروع به تصویر برداری می کند. در زیر تصاویر این حادثه نادر را می بینید:

ماده شير و لاشه شكاري كه تازه از نفس افتاده است.



             اولین کار شیر بعد از شکار دریدن شکم شکار است. این را در تمام کتاب های جانورشناسی می توانید بیابید!


تا اینجا همه چیز مانند کتابهایی که خوانده ایم پیش می رود. دوستان من نیز در اتومبیل توسط دوربین دوچشمی و فیلمبرداری مشغول تماشای صحنه هستند. و ما این طور تصور می کنیم که شیر در حال خالی کردن محتویات شکم شکار خویش است. که ناگهان یکی از دوستان من فریاد می زند: آن محتویات شکم نیست!


 و اینجا بود که ما متوجه شدیم بز کوهی آفریقایی کشته شده حامله بوده است.


 و حالا در مقابل خود شیری را می بینم که طعمه کشته اش حامله بوده است. در این مواقع شیرها به کار خوردن خود ادامه می دهند البته اگر مشکلی پیش نیاید. و اما از اینجا به بعد بود که ما را به حیرت واداشت... ماده شیر جنین بز کوهی را به آرامی به زمین گذاشت و شروع به بوییدن او کرد.


 زبان بدن برای یک ماده شیر و در موقعیت او بسیار عجیب بود. او از اتفاقی که افتاده بود سخت متحیر و مات و مبهوت بود. به اطراف خود نگاه می کرد تا ببیند آیا کسی برای کمک کردن هست...


 بعد از مدتی ماده شیر به خالی کردن محویات شکم بز کوهی ادامه داد و در تمام مدت اینطور به نظر می رسید که سعی می کند تا حد امکان از جنین دور باشد...


 بعد از مدتی دیگر و در حالی که هنوز هیچ قسمت از بند شکار خود را نخورده است، مجددا توجه اش به سمت جنین می رود و به آرامی او را از زمین بلند می کند.


 او ایستاده است در حالی که جنین بز کوهی در دهانش است و برای مدتی به اطراف نگاه می کند. به همه جهت ها، شاید برای یافتن چیزی... و بعد از چند دقیقه به آرامی به سوی بیشه ای که در نزدیکی شکارش است حرکت می کند.


 او مجددا می ایستد و جنین را به آرامی بر زمین می گذارد. و در تمام مدت با نگاهی هیجان زده و عصبی به اطراف نگاه می کند. سپس با نوک بینی به جنین ضربه می زند و به آرامی او را درست مانند توله هایش از پشت گردن میگیرد و بلند می کند...


 او مجددا به اطرف نگاه می کند و به آهستگی به سمت بیشه می رود... با دقت به سمت بیشه زار پیش می رود جایی که تصمیم دارد جنین را در آنجا بگذارد. چندین بار به جنین ضربه می زند و در تمام مدت با حالتی نگران به اطراف نگاه می کند شاید انتظار کمکی یا خطری را می کشد...


بعد از چند دقیقه دوباره به سمت لاشه شکاری بر میگردد که هنوز چیزی از آن را نخورده است. کنار او می ایستد و سپس به آرامی همانجا دراز می کشد. شیر ماده به چه چیزی می اندیشد؟ چرا او این چنین عمل کرد؟


طبق گفته آقای Grey van der walt عکاس این صحنه شگفت آور، این یکی از عجیب ترین و خارق العاده ترین صحنه هایی بوده است که در حیات وحش و درطول عمر خود مشاهده کرده است.


مطالب بالا را همراه با توضیحاتی اضافه که بعداْ آقای Grey van der walt در وبلاگ خود راجع به این تصاویر نوشته است می توانید در لینک های زیر مطالعه نمایید:

Brutal or Amazing. you Decide…


Brutal or Amazing. An Update


The Brutal Lioness is not Dead

منبع : وبلاگ رسانه

كاريكاتوري از صد سال پيش : مار و عقربهاي ...... به جان مشروطه افتادند !









اين كاريكاتورها از فكاهي نامه "ملا نصرالدين" است و تقابل مشروعه و مشروطه را مي نماياند: همانطور كه مي بينيم، مار و عقربهاي ...... به جان فرشته مشروطه افتاده اند.




اگر مي بينيم .... قدرت را چارچنگولي چسبيده اند و براي حفظ آن خباثت و جنايت مي كنند، براي آن است كه براي به چنگ آوردن آن قرنها كمين كرده بودند.



..... هميشه در قدرت شريك بودند. آنها در ...... فرصت يافتند كه كل قدرت را قبضه كنند.

درهمين فكاهي نامه كاريكاتور ديگري هم هست كه آرزوي آزاديخواهان را نشان ميدهد: در حالي كه آزاديخواهان در بهشت به سر مي برند، مرتجعان در آتش جهنم مي سوزند.







ملانصرالدين" نام نشريه‌اي بود كه به سردبيري جليل محمدقلي‌زاده به زبان تركي آذربايجاني و گاهي اوقات به زبان روسي منتشر مي‌شد. اين نشريه در ابتدا در تفليس (از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷) منتشر مي‌شد و سپس در تبريز (در ۱۹۲۱) و باكو (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱) انتشارش ادامه يافت.



اين نشريه كه به انتقاد از حكومت‌هاي ايران و عثماني و نيز خرافات و عادات مردم قفقاز و كشورهاي اسلامي مي‌پرداخت نقش مهمي در بيداري مردم و جنبش مشروطه ايران داشت.



ميرزا علي‌اكبر صابر با نام مستعار هوپ‌هوپ در آن اشعار انتقادي خود را منتشر مي‌كرد.



كاريكاتورهاي آن كه به دست عظيم عظيم‌زاده و اسكار شيمرلينگ و يوزف روتر آلماني كشيده مي‌شد از شاهكارهاي كاريكاتور سياسي و اجتماعي است.



اين روزنامه تأثير زيادي بر نشريه صوراسرافيل داشت.



انتشار ملانصرالدين مهم‌ترين كار فرهنگي جليل محمدقلي‌زاده بود و دشمنان زيادي از مستبدين و ملايان براي او ساخت. روزنامهٔ ملانصرالدين نوشتارهايي روشنفكرانه و اصلاح‌طلبانه داشت و اين امر باعث شد تا مسلمانان به تكفير و آزار مدير، كاركنان و حتي فروشندگان آن دست بزنند.



دستگاه سانسور تزار و نيروهاي سياه فئودال هم به دست و پا افتاد . با نشر هر شماره بر تعداد دشمنان و بدخواهان افزوده مي شد و روحانيان در مساجد و منابر ناشرين و خواندگان آن را لعن و تكفير مي كردند و آنان را دشمن اسلام مي خواندند.



محمدقلي‌زاده ناچار شد براي گريز از تعرض مسلمانان در محله گرجي‌نشين تفليس اقامت كند. در بايگاني شخصي دست‌نوشته‌هاي جليل محمدقلي‌زاده، نامهٔ يك مسلمان تندرو در ده قاسم‌كندي ديده مي‌شود كه محمدقلي‌زاده را با دشنام شديد تهديد به قتل و خونريزي كرده‌است.

منابع:



- ملانصرالدين جليل محمدقلي‌زاده، به كوشش محسن قشمي، تهران: نشر ثالث، ۱۳۷۶. صص۲۷-۲۹، شابك



- آرين پور، يحيي. (1372). از صبا تا نيما. تهران: زوار.ج2


http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=95438


منبع تصويرها:

http://www.nobahaar.com/post/14.htm

سایت ایرانیان انگلستان


شاهكار فتوشاپ روزنامه كيهان , مقايسه دو تصوير از احمدي نژاد در تبريز

عكس بالايي عكس صفحه اول روزنامه كيهان و عكس پائيني در همان لحظه متعلق به خبرگزاري مهر است








سایت ایرانیان انگلستان

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

بیش از 33 هزار دانش آموز تهرانی سال گذشته تجدید و مردود شدند.

بررسیهای دفتر آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش بیانگر آن است که در سال تحصیلی گذشته بیش از 33 هزار دانش آموز تهرانی در مقاطع مختلف تحصیلی تجدید یا مردود شده اند که از این تعداد بیشترین آنها مربوط به دوره راهنمایی بوده است.



به گزارش خبرگزاری مهر، دفتر آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش روز یکشنبه اعلام کرد که بر اساس تحقیقات صورت گرفته در این مرکز ، «27 هزار و 378 دانش آموز در سه دوره ابتدایی، راهنمایی، متوسطه در سال تحصیلی 86-87 تجدید شده اند» و دانش آموزان دوره راهنمایی با تعداد 26 هزار و 148 نفر بیشترین میزان این مردودی ها و تجدیدی ها را به خود اختصاص داده اند.



براساس همین گزارش،آموزش و پرورش شهر تهران در میان 31 استان ایران در دوره ابتدایی رتبه چهارم، راهنمایی یکم و اول متوسطه رتبه 26 را دارد.


به گزارش خبرگزاری مهر، این دفتر همچنین در تاریخ 5 آبانماه آمار دیگری مبنی بر تجدیدی یا مردودی یک میلیون دانش آموز ایرانی در مقاطع مختلف تحصیلی را منتشر کرد.


این تحقیقات آماری که در دفتر آمار سال تحصیلی 87-86 وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است بیانگر این واقعیت است که در سال تحصیلی گذشته 709 هزار و 854 دانش آموز در پایه های تحصیلی اول ابتدایی تا اول متوسطه در امتحانات خردادماه تجدید شده اند.


بر اساس نتایج حاصله دانش آموزان مقطع راهنمایی با 572 هزار و 123 دانش آموز در رتبه نخست آمار تجدیدی ها قرار دارند و بیشترین آمار مردودیها مربوط در دوره ابتدایی در پایه اول با 31 هزار و 103 دانش آموز است.




منبع: صداي معلم




۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

راه ورود موتور جستجوگر به سایت شما چیست؟


اگر می خواهید موتور جستجوگر را به میهمانی سایتتان دعوت کنید باید راه را هم به وی نشان دهید و وی آدرس سایت شما را بداند. این راه چیزی جز یک پیوند ناقابل از سایتهای دیگر نیست.


موتور جستجوگر بهانه های بسیاری برای نپذیرفتن این دعوت دارد زیرا در همان لحظه به سایتهای بسیار دیگری هم دعوت شده است! بنابراین باید در آدرس دادن نهایت دقت را انجام دهید.

برای روشنتر شدن موضوع، چگونگی کارکرد موتور جستجوگر را با هم بررسی می کنیم.

موتور جستجوگر چگونه کار می کند؟

طرز کار موتور جستجوگر به طور خلاصه بدین گونه است که آن یک آدرس وب را می یابد، آنرا دنبال می کند و به صفحه ای می رسد.

محتوای آن صفحه را می خواند و پارامترهای آن را مشخص می کند. به عنوان مثال تعداد کلمات متن آن صفحه، حجم و تاریخ به روز رسانی آن، بعضی از پارامترهای آن صفحه است. سپس پارامترهای تعیین شده را به همراه آدرس آن صفحه به بایگانی موتور جستجوگر ارسال می کند و این اطلاعات در آنجا پس از فشرده سازی، ذخیره می گردد.

حال اگر کاربری که دنبال چیزی می گردد کلماتی را جستجو کند، موتور جستجوگر در پایگاه داده ای که تشکیل داده است ابتدا تمام صفحات مرتبط با موضوع جستجو شده را می یابد و سپس مرتبط ترین را به عنوان اولین نتیجه جستجو و بقیه صفحات را بر اساس میزان ارتباط بعد از آن در اختیار کاربر قرار می دهد.

به عبارت دیگر اگر تعداد نتایج جستجو ۱۰۰۰ مورد باشد، سایت رده اول مرتبط ترین و سایت رده ۱۰۰۰ کم ارتباط ترین سایت به موضوع جستجو شده می باشد.

به آدرس دادن برگردیم.

شما می توانید آدرس خود را روی تکه کاغذی مچاله شده به مهمان خود بدهید و یا آنرا به شکلی بسیار با کلاس و خاطره انگیز تقدیمش کنید. حتما همه ما حالت دوم را ترجیح می دهیم. پیوندی هم که شما با آن موتور جستجوگر را به پارتی سایتتان دعوت می کنید، بسیار مهم است: همواره پیوند به سایتتان را در سایت (صفحات) مهم دیگر قرار دهید تا موتور جستجوگر نه یکبار که چندین بار به سایت شما از آن طریق مراجعه کند.

موتور جستجوگر، کافیست که آدرس سایت شما را یاد بگیرد. آنوقت می توانید مطمئن باشید که هر ماه حداقل یکبار بدان مراجعه می کند. اما اگر پیوندهای سایتتان در سایت های معتبر و مهمی باشند آنوقت بیش از یکبار در ماه و حتی هر چند روز یکبار بدان مراجعه می کند. پیوند دادن و پیوند گرفتن امروزه مقوله ای بسیار جدی میان مدیران سایتهاست. شاید هر روزه میلیونها پست الکترونیک فقط برای این موضوع میان مدیران سایتها رد و بدل می شود.

البته مدیران سایتها نیز خسیس شده اند و به سادگی لینک نمی دهند. به سایت شما لینک نمی دهند تا زمانیکه به سایت آنها لینک ندهید: به من لینک بده تا من به تو لینک بدهم!


البته شاید حق دارند (PAGE RANK)


شما هم باید موضوع پیوندها را جدی بگیرید و تعداد پیوندهای به سایتتان را افزایش دهید.


حالا که بحث به اینجا کشیده شده است، اجازه دهید خود را ملزم به رعایت چند قانون ساده کنیم:

▪ در سایتتان حتماً صفحه ای را برای لینک دادن به سایتهای دیگر، اختصاص دهید.


▪ اگر سایتی محتوای مناسبی دارد، حتما به آن لینک بدهید حتی اگر از شما درخواست هم نکرده باشد.


با اینکار شما به طبیعت اینترنت احترام می گذارید و همچنین منابع مفید را به کاربران سایتتان معرفی می نمایید.


▪ از سایتهایی لینک بگیرید که به محتوای سایتتان ارتباط دارند.


▪ لینکها را تنها برای صفحه اول سایتتان درخواست نکنید.


▪ برای لینک گرفتن از سایتهای با ارزش، وقت صرف کنید.


● اما چرا پیوندها مهم هستند؟


▪ یکی از مهمترین دلایل آنست که ما با کمک آنها می توانیم موتورهای جستجوگر بیشتری را به سایتمان دعوت کنیم. لطفا دقت کنید که درست است که گوگل غول دنیای جستجوست اما موتورهای جستجوگر مهم دیگری نیز وجود دارند که شما نمی توانید از آنها غافل باشید.


یاهو نمونه ای از آنهاست. هر چه موتورهای جستجوگر بیشتری سایت شما را بشناسند، بهتر است.

▪ حدود بیست درصد مراجعات به وب سایتها از طریق دنبال کردن لینکهای موجود در وب است. چرا کاربران وب از طریق همین پیوندها به سایت شما مراجعه ننمایند؟


▪ اگر بدون درخواست شما به سایتتان لینک داده می شود، می تواند دلیل آن باشد که محتوای سایتتان برای سایت های دیگر مفید و مناسب بوده است و این می تواند معیار ارزیابی خوبی برای سایتتان باشد.

منبع: سایت مقالات علمی ایران



9 نکته‌ای که باید درباره آلودگی ویروسی رایانه های خود بدانید



نرم افزارهای مخرب یا Maleware ها مسیرهای هموار زیادی برای نفوذ به داخل رایانه های شخصی دارند که با شناختن آنها و عملکرد این نرم افزارها یا ویروسها می توان به میزان محافظت و ایمنی رایانه ها و اطلاعات شخصی کاربران افزود.




به گزارش خبرگزاری مهر، آخرین گزارش 232 صفحه ای اطلاعات ایمنی شرکت مایکروسافت از نکته های پر اهمیتی در رابطه با ایمنی رایانه های شخصی برخوردار است که نشریه لایو ساینس با توجه به این گزارش، نکاتی مهم در رابطه با نرم افزارهای مخرب که به آلودگی Malware شهرت پیدا کرده اند را معرفی کرده است.



1- آلودگی همه جا اتفاق می افتد: بر اساس گزارش مایکروسافت تعداد زیادی از رایانه هایی که در نیمه اول سال 2009 برای ردیابی آلودگی رایانه های خود به ابزار پاک کننده نرم افزارهای مخرب مایکروسافت رجوع کرده اند به Malware های قابل ردیابی و شناسایی آلوده شده بودند. منشا این آلودگی ها سیبری و مونته نگرو شناسایی شده اند زیرا درصد آلودگی در این مناطق به 97.2 درصد رسیده است. این میزان در ترکیه 32.3 درصد، در برزیل 25.4 درصد، در اسپانیا 21.6 درصد، در کره جنوبی 21.3 درصد، در عربستان 20.8 درصد و در تایوان 20.4 درصد اعلام شده است. پاک ترین رایانه ها در این گزارش به فنلاند و آمریکا تعلق داشته اند. البته رایانه های مکینتاش اپل از جمله رایانه هایی هستند که آلودگی به ویروسها و نرم افزارهای مخرب در آنها بسیار نادر است، نکته ای که در گزارش مایکروسافت به آن اشاره ای نشده بود.

2- ویروسها برای خود اکوسیستم تشکیل می دهند: ویروسهای رایانه ای وجود دارند که خود را کپی کرده و در میان رایانه های دیگر منتشر می شوند، این نوع از ویروسها در صورتی که از طریق نامه های الکترونیکی انتقال پیدا کنند کرم نامیده می شوند. تروجانها، Spyware، Adware و Maleware ها از جمله ویروسها و نرم افزارهای مخربی هستند که بدون آگاهی کاربر به رایانه وی وارد شده و می توانند علاوه بر ایجاد مزاحمت خسارات قابل توجهی را نیز به وجود آورند.

3- نرم افزارهای مخرب منابع متعددی دارند: کاربر می تواند این نرم افزارها را از یک وب سایت و یا کلیک کردن بر روی نامه های الکترونیکی ناشناخته یا اسپمها دریافت کند. دانلود نرم افزارهای رایگان در اینترنت و یا استفاده از ابزارهای آلوده مانند حافظه های یو اس بی آلوده از دیگر روشهای رایج نفوذ انواع ویروسها یا Maleware ها به رایانه است.


4- Maleware ها گاز می گیرند: تروجانها از این قابلیت برخوردارند تا نرم افزارهای مخرب دیگری را بر روی رایانه دانلود کرده و تخریب رایانه را با کمک آنها آغاز کنند. به گزارش مهر، ربودن رمزهای عبور، اطلاعات حساب بانکی و دیگر اطلاعات خصوصی برای دسترسی به حساب مالی کاربر از جمله توانایی های تروجانها به شمار می رود و حتی می توانند کنترل رایانه را به دست گرفته و از آن برای ارسال نامه های اسپم استفاده کنند.

5- تروجانها فعالتر از همیشه: این نوع از نرم افزاهای مخرب نسبت به دیگر ویروسها بسیار فعالتر هستند به طوری که در گزارش مایکروسافت 42 درصد از نمونه های آلوده به تنهایی به تروجانها آلوده شده بودند، پس از آن ویروس Adware با 16.3 درصد و ویروس سارق رمزهای ورود با 4.1 درصد از عوامل آلودگی های رایانه ای به شمار می روند.


6- میزان آسیب پذیری رایانه ها متغیر است: تمامی سیستم های عامل از میزان آسیب پذیری یکسانی برخوردار نیستند. گزارش مایکروسافت نشان می دهد میزان آلودگی ویندوز XP پس از به روز رسانی 32.5 درصد یعنی چهار برابر میانگین جهانی است. این میزان در ویندوز XP سرویس پک 3 و ویندوز ویستا به ترتیب کاهش پیدا می کند.


7- عملیات به روز رسانی: گزارش مایکروسافت نشان می دهد میزان آلودگی نسخه 64 بیتی یک نرم افزار یک سوم کمتر از میزان آلودگی نسخه 32 بیتی همان نرم افزار است.


8- تنها Maleware ها خطرناک نیستند: نامه های الکترونیکی جعلی که به نامه های فیشینگ شهرت پیدا کرده اند در حال حاضر در دسته تهدیدهای جدی برای کاربران رایانه به شمار می روند زیرا این نامه ها کاربران را به گونه ای فریب می دهند تا به راحتی به اطلاعات شخصی و ارزشمند آنها با هدف سرقت یا کلاهبرداری دسترسی پیدا کنند. این سبک از تهدیدهای رایانه ای پس از شکل گیری سایتهای اجتماعی گسترش پیدا کرده اند.

9- سلولهای خاکستری خود را به روزرسانی کنید: نرم افزارهای نمی توانند از شما در برابر نامه های فیشینگ محافظت کنند، تنها حس و تفکر شما است که از شما در برابر این تهدیدها مراقبت خواهد کرد. پس هر نوع نامه الکترونیکی که از شما تقاضای اطلاعات شخصی یا شماره حساب برای عضویت در سایتها، بازیها و یا استفاده از مزایای مالی یک شرکت را داشت بدون درنگ آن را پاک کنید.


منبع : علمی. کتاب .مجله و..

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

سخن روز : میر حسین موسوی در مصاحبه با کلمه


میر حسین موسوی در مصاحبه با کلمه

انقلاب شده که شجاعت داشته باشیم و آزادی را بخواهیم

به لایحه هدفمند سازی یارانه ها بد بین هستم

انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.
دنباله مطلب در ادامه...


به گزارش “کلمه “متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:

××۱۳آبان امسال مردم با برخورد های خشن و بی سابقه نیروهای نظامی و انتظامی مواجه شدند وحجم نیروهایی که برای مقابله با تظاهرات مردم به کار گرفته شد بسیار عظیم بود به نظر شما چه نتیجه ای را از این اقدام می خواستند بگیرند؟ آیا به آن نتیجه رسیدند؟ کلا ۱۳ آبان امسال را چطور ارزیابی می کنید؟ و چه نتایجی حاصل شد؟



۱۳آبان امسال با نحوه شرکت مردم درخیابان ها وحضور در صحنه به یک خاطره بزرگ برای مردم ما تبدیل شد. در اوایل انقلاب مراسم و روزهای گوناگونی داشتیم. به تدریج به دلیل تکرار زیاد ‏‎ٌعدم نوآوری دور شدن از مبدا و منبع چه بسا انگیزه هایی که برای آن روزها و مراسم بود دور شدیم و فراموش کردیم چه فضایی در کشور حاکم بوده و ارزشهای بنیادی که منجر به این مراسم و اتفاقات می شد را از یاد بردیم.



××بعد ازانتخابات روزهای تاریخی انقلاب باز تعریف و باز تفسیر شدند



جریانات رخ داده در انتخابات و پس از آن منجر به این شد که تک تک این روزها چه آنها که تاریخی هستند و چه آنها که متعلق به تاریخ انقلاب اسلامی هستند نماد جدید پیدا کرده دوباره باز تعریف و باز تفسیر شوند که بسیار مهم است.



۱۳ آبان یاد آور سه حادثه بود که در بیانیه گفته شد. مهمترین آن اشغال لانه جاسوسی و گرفتن سفارت خانه آمریکا توسط دانشجویان خط امام بود. دلایل آن هم روشن است. مساله کودتای ۲۸ مرداد و نوع فعالیت های آمریکا در حمایت از رژیم شاه سرکوب و کشتن مردم و غارت اقتصادی کشور که در یک نمونه آن خرید وسیع اسلحه در آن زمان بود . موضوع دیگر حضور چند ده هزار مستشار آمریکایی در کشورما که به ایران به عنوان بخشی از خاک آمریکا نگاه می کردند و هر کار که می خواستند انجام می دادند.







××مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند



من به ذهنم می آید اگر به جای آمریکا انگلیس یا روسیه بود هم این اتفاق بر ضد روسیه و انگلیس رخ می داد.مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند. تسخیر سفارت آمریکا واکنشی نسبت به این مساله بود.به خصوص بعد از بردن شاه به آمریکا و پس از آن جنایاتی که مرتکب شده بود.مردم احساس عصبانیت و نارضایتی کرده و سفارت را گرفتند.توجه به ریشه های تاریخی این روز(۱۳ آبان) در طول سالیان گذشته کمی تضعیف گردید.



من برداشتم این است که درست است در این مدت با آمریکا قطع رابطه داشتیم و شاید دیگر فعالیت آمریکا جلوی چشم و ذهن جوانان نبود اما مردم ما همچنان به بنیاد ها توجه دارند.دوست دارند که کشورشان مستقل باشد و بیگانگان حضور نداشته باشند.برای همین وجه مشترک وذهنیت همه مردم که در ۱۳ آبان به خیابان آمدند به این مساله بر می گشت.







××۱۳ آبان در خیابان علیه مردم لشکر کشی کردند



متاسفانه دخالت هایی در این قضیه (راهپیمایی ۱۳ آبان) صورت گرفت. جدا کردن مردم از یکدیگرو اعمال محدودیت برای راه سبز و جنبش سبز وضعیت تازه ای را بوجود آورد.



در درجه اول آنچه که در خیابان ها دیده شد یک لشکر کشی عظیم علیه مردم بود.من در طول تاریخ انقلاب چنین صحنه ای را ندیده بودم که این همه نیرو در جاهای حساس چیده باشند.



صبح ۱۳ آبان که از خانه به سمت فرهنگستان بیرون آمدم شاهد یک آرایش نیروی بسیار متراکم روبروی دانشگاه تهران و همه خیابان های منتهی به خیابان آیت الله طالقانی و نقاط مرکزی شهر بودم.



همان لحظه که مردم هنوز جمع نشده بودند وآن اتفاقات نیفتاده بود به ذهنم رسید که اگر امروز یک نفر هم به خیابان نیاید این یک پیروزی برای راه سبز امید است.(آوردن آن همه نیرو) نشان می دهد چه خوفی از آن دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد.







×× کشوری که به نام اسلام اداره می شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند



اگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید نظام از این مساله بترسد. مسیردر کشوری که به نام اسلام اداره می شود ویک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند.



انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد. مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند. در خودشان شهامت را کشف کردند. این شهامت بود که به ما قدرت داد در ۸ سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم. در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.



اولین برداشت از آن آرایش نیرو در ۱۳ آبان این است که مفهومی جز ایجاد ترس نمی تواند داشته باشد و سرمایه بزرگ (شهامت مردم)مورد تهدید و هدف قرار دادند. درحالی که اگربخواهیم یک ملت و کشور سرفراز و پیشرفته داشته باشیم باید بر این مساله (شهامت)تاکید کنیم و بایستیم. این همان چیزی است که در ۱۳ آبان مورد هدف قرار گرفت.



اما اگر بپرسیم آیا این هدف برای آنها حاصل شد؟ به نظر من حاصل نشد.







×× عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود



حضور گسترده نیروها و بعد آن ضرب و شتم ها که در تصاویر و سایت ها منتشر شد و شاهد های بی شمار داشت مردم را اذیت کرد. به مردم خسارت وارد کردند اما مردم نترسیدند. شما اگر صحنه خیابان ها را ببینید مردم را کتک می زنند اما مردم فرار نمی کنند بلکه می روند آن طرف خیابان شعار خود را می دهند.



نتیجه بعدی این نوع برخوردها (برخورد خشن)این است که عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود که راه سبز بر آن تاکید داشته است. پایبندی بر قانون اساسی و اجرای همه اصول قانون اساسی بدون دخالت واعمال سلیقه در کشور است که باید به آن توجه داشت.



برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت در جامعه ضروری است.



اگر بخواهیم اجماع قابل توجهی برای تغییر مطلوب در کشور به سمت اهداف خوبی که تعریف شده را بین خود حفظ کنیم و پایبندی خود را به این مساله نشان دهیم باید این حداقل( پایبندی به قانون اساسی ) را حفظ کنیم و بسیار ضروری است که بگوییم ما پایبند به قانون اساسی هستیم.



مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند.برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است.



انقلاب شده که شجاعت داشته باشیم و آزادی را بخواهیم



انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را به عنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.



خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیرخشونت آمیزباشد



از نظر روش هم با مردم به اجماع رسیده ایم و این خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیر خشونت آمیز باشد.باید این اجماع را حفظ کنیم و در این راه خداوند کمک خواهد کرد.







××طرح هدفمند کردن یارانه ها اکنون در کشور مطرح است و بحث مخالفت و موافقت ها زیاد بوده است.نگرانی هایی هم بین کارشناسان وجود دارد با توجه به تجربیات اجرایی که شما داشته اید نظرتان در مورد نتایج این طرح چیست؟



طرح هدفمندسازی یارانه ها اسم مثبتی دارد.در این اصطلاحی که به کار می برند تایید می کنند که پرداخت یارانه ها اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر می گویند که می خواهیم یارانه ها را هدفمند کنیم.اما در برخی استدلال ها که برای یارانه شده و ما را به بیراهه می برد این است که برخی به گونه ای حرف می زنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالیکه این گونه نیست.



در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت می شود.اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد.برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند.ما هم از این مساله جدا نیستیم.



باید به کسانی که استدلال می کنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه می کنند.



هدفمند کردن یارانه ها بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.



مشکل هدفمند کردن یارانه ها در محتوای خود لایحه ای است که به مجلس داده شد.این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.



زمانی که ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور بدست می آوریم (در اینجا بحث قیمت وفروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت می فروشد با قیمت بین المللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت به چشم یارانه نگاه کند.این دید اشتباه است.این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.



اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانه ها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی ایجاد کنیم.در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حامل های انرژی برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا بقیه بخش های اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بین الملل و قیمت جهانی می کنیم؟



آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم؟



می توان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم و میانگین قیمت های داخل را بر این اساس تنظیم کنیم.



نمی توان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بین المللی و قیمت نفت خلیج فارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخش های دیگر را حفظ کنیم.به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای از دست دادن یک چهارم قدرت خرید مردم بود.خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگومه بوده است؟



دولت می تواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه می دهد یا حقوقی که به مردم داده می شود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد.به همین دلیل بالا بردن یک باره قیمت ها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام می دهیم .



با اجرای لایحه هدقمند سازی یارانه ها ذائقه مردم تلخ خواهد شد



یقینا این اقدام اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم.



در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانی که بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد.



زمانی که قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفره های عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر آموزش هزینه بهداشت و درمان و… را ارزیابی کرد.



اکنون باید دید آیا مقدمات لازم برای اینکه از این سیاست ها تاثیر کمتر ببینیم تدارک دیده ایم؟یا صرفا با پخش پول و در آمد ناشی از این سیاست ها چشم دوخته ایم. در این صورت نمی توان بر مشکلات غلبه کرد.نرخ تورم بالا فایده این برنامه ها را از بین می برد و ما را با وضعیت خطرناکی مواجه می کند.



دولت حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند



آنچه که بنده را نگران می کند نبود یک برنامه جامع همراه با نظارت دقیق مجلس است.دولت تلاش بسیار کرده که در آمد ناشی از بالا بردن قیمت حامل های انرژی را (من این اسم را به جای هدفمند سازی یارانه به کار می برم) به صورت کلی و در یک سر فصل کلی در اختیار بگیرد.احساس می کنم این مساله منجر به آشفتگی و فساد گسترده در جامعه خواهد شد.



به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه ای مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند



در حال حاضر مشاهده می کنیم دولت و کسانی که در اجرا هستند حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند.گاهی اختلاف مجری با یک دستگاه دیگر که نظر دولت را ندارد منجر به انجام ندادن کار می شود.نمونه آن مترو است.مترو جز، ضرورت های اصلی برای رفت و آمد است.با افزایش قیمت بنزین وسایل رفت و آمد عمومی مانند مترو را تقویت کند اما به دلیل اختلافات سیاسی و اختلافات سلیقه ای شاهد هستیم چند سال را از دست داده ایم و مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند.



برای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها کافی است دولت با یک بخش خوب و با یک بخش بد باشد.به یک قسمت پول می دهد و به قسمت دیگر نمی دهد.



ضرورت برنامه ریزی در کشور این است که سلایق شخصی افراد را که گاهی به صورت اغراق آمیز وجود دارد کنترل شود.از اولین ضرورت ها و وظابف برای تشکیل مجالس در دوران مشروطیت تا به امروز این بوده که کنترل و ضابطه مند کردن هزینه و در آمد دولت را نظارت کند. در جمهوری اسلامی و قانون اساسی نیز بیش از گدشته به این نقش مجلس توجه شد.



اکنون اگر این بودجه(در آمد حاصل از حذف یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی )از نظارت دقیق مجلس خارج بماند نتیجه حاکم شدن سلیقه شخصی و ریخته و پاش فراوان است.



مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ ندارند



هنوز مردم در جریان حساب ذخیره ارزی و نحوه خرج کرد آن نیستند.اینکه چطور از حساب ذخیره هزینه شده شفاف نبوده و مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند.این مسایل هنوز برای مردم جای سوال است و یا اینکه دولت موظف بوده طبق برتامه چهارم قیمت ها را در هر سال به صورت متوازن افزایش دهد و تمهیداتی بیندیشد که افزایش قیمت ها بر زندگی مردم اثر گذار نباشد.



این اقدامات انجام نشده و یک باره این طرح را به میان کشیده اند.



به لایحه هدفمند سازی یارانه ها بد بین هستم



بنده کلا به این لایحه بد بین هستم. البته برای کمتر شدن هزینه های مردم فکر می کنم مجلس با مقاومت باید حداقل نظارت خود بر هزینه ها را تثبیت کند تا اینکه از این بودجه برای عامه پروری یا تزریق پول در یک بخش ویژه مواجه نشویم. این مساله مهمی است که مردم و دست اندرکاران که در مجلس هستند باید نسبت به آن حساس باشند که این مساله کوچکی نیست.

سخن معلم



حمیدرضا حاجی بابایی کیست؟

حمیدرضا حاجی بابایی سال 1338 در روستای مریانج همدان و در خانواده ای مذهبی متولد شد. خانواده اش از سیرکاران مریانج بودند. اصلیت شان متعلق به همان روستاست. خانواده بابایی از نظر مالی فقیر بودند و از سوی دیگر تعداد خواهر و برادران وی نیز زیاد بودند. دوران کودکی و نوجوانی اش در سختی و به کار و درس در همدان سپری شد. در دوران نوجوانی به کارهای مذهبی از جمله شرکت در مجالس تفسیر قرآن و نهج البلاغه روی آورد و همچنین در مراسم های مذهبی فعالیت داشت. از نظر درسی متوسط بود و سرانجام در 18 سالگی توانست از مدرسه شریعتی دیپلم علوم تجربی را اخذ کند.




در آن زمان خانواده هایی که از نظر مالی در مضیقه بودند و فرزندانی درسخوان داشتند، را به تربیت معلم هدایت می کردند تا هم درس بخوانند، هم کمک خرج خانواده باشند و از سوی دیگر مشکل سربازی آنها در سالهای بعد حل شده باشد. حاجی بابایی به مجرد پایان تحصیلات به دانشسرای همدان رفت. همان دوره با یکی از دختران اقوامش در روستای مریانج ازدواج کرد. چنانکه خاستگاه اجتماعی اش و معمول آن روزگار بود به فوج انقلابیون پیوست، اما نقش موثری بیش از همه افراد دور و برش نداشت. فضای تربیت معلم بود که فعالیت دانشجویان علیه حکومت را بررسی می کرد و در صورت تخطی آنها را اخراج می کرد، چنانکه امروز نیز این رویه در تربیت معلم ...



پیگیری می شود. دو سال بعد و در سال 58، فوق ديپلم تجربي ( دبيري) را از دانشسراي راهنمايي تحصيلي همدان گرفت.



هرچند انقلاب شده بود و او خود را برای کمیته ها ثبت نام کرده بود، اما مشغله معیشت و درس موجب می شد تا او از چنین فعالیت هایی دور بماند. با این همه عضویتش در بسیج و کمیته بعدها موجب پیشرفت وی شد. به مجرد اتمام تحصیل به رزن اعزام شد تا به عنوان دبیر مقطع راهنمایی مشغول به کار شود. یک سال بعد به مدیریت مدرسه ای در رزن را عهده دار شد که تا سال 60 ادامه داشت.



او سپس به مدت دو ماه معاون آموزش و پرورش شهرستان اسدآباد و سپس تا سال 62 ریاست آموزش و پرورش این شهر را برعهده گرفت.



حاجی بابایی از سال 62 تا 64، ریاست آموزش و پرورش شهرستان کبودرآهنگ را عهده دار شد. سال 64 الهیات و معارف اسلامی را به عنوان رشته خود انتخاب کرد و به تهران آمد تا در دانشگاه تهران کارشناسی الهیات بخواند. او از این سال تدریس در مدارس کرج را آغاز کرد. سال 67 کارشناسی دبیری الهیات و معارف اسلامی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و سپس به همدان بازگشت. او ابتدا دبیر دبیرستان های شهرستان همدان شد و دروس قرآن و دینی را در این مقطع تدریس کرد.



سال 70 برای او سال موفقیت بود. دوبار بدون کنکور وارد دانشگاه شد؛ اینبار کارشناسی ارشد الهیات گرايش علوم قرآني و حديث در دانشگاه آزاد واحد كرج. همان زمان ریاست آموزش و پرورش شهرستان همدان را نیز برعهده گرفت. پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد و در سال 72، در مراكز تربيت معلم در مقطع كارداني و دوره عالي ضمن خدمت فرهنگيان ( كارشناسي) و دانشگاه آزاد به تدریس مشغول شد. این دوره تا سال 74 طول کشید.



او که با محافل سیاسی مرکز بیش از پیش آشنا شده بود، خود را به عنوان نامزد نمایندگی مجلس از شهرستان همدان معرفی کرد. حاجی بابایی توانست به عنوان نماینده مردم شهر همدان وارد مجلس پنجم شود. گویا اختلافات با همسرش از همینجا شروع می شود. موقعیت جدید و فرهنگ همسرش، همسری که در همدان ماند و جای خود را در تهران به دختری جوان داد. حاجی بابایی سپس وارد دوره دكتراي الهيات و معارف اسلامي گرايش علوم قرآني و حديث دوره عالي تحقيقات دانشگاه آزاد تهران شد. حاجی بابایی در عرض یکسال مدرک دکترای خود را این دانشگاه اخذ کرد. او همزمان به تدريس در مراكز تربيت معلم و دوره عالي ضمن خدمت فرهنگيان و دانشگاه آزاد مشغول بود و در همین سال یعنی 74-75 به عنوان مدرس نمونه کشوری برگزیده شد. با اخذ دکترا در حالی که لباس نمایندگی را نیز بر تن داشت به عضویت هیئت علمی دانشگاه بوعلی همدان در آمد، با این حال هیچ گاه در آن دانشگاه تدریس نکرد.

 

حاجی بابایی در مجلس پنجم، به عنوان ریاست فراکسیوون فرهنگیان مجلس برگزیده شد. منصبی که تاکنون نیز آن را عهده دار است. وی در همان دوره به عنوان نائب رئيس كميسيون محاسبات و بودجه و امور مالي مجلس ( کارپردازی) برگزیده شد. در انتخابات سال 76 از ناطق نوری حمایت می کرد و میدان دار انتخابات در همدان بود. با این وجود گفته می شود در آن دوره بیش از 80 درصد شهر همدان به محمد خاتمی رای دادند.



او در سال 78 دوباره در انتخابات دوره ششم مجلس شرکت کرد و دوباره به عنوان نماینده مردم همدان برگزیده شد. او در این دوره عضو کمیسیون تلفیق و کمیسیون تلفیق برنامه 4 توسعه بود. در مجلس ششم اصولگرایان در اقلیت بودند، اما با تمهید کروبی و مساعدت نمایندگان اصلاح طلب به عضویت كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي در آمد، عضویتی که هنوز نیز ادامه دارد. در ماجرای اعتصاب و اعتراض نمایندگان موضعی در حمایت از رهبری نظام گرفت و اغلب نامه های اعتراضی نمایندگان را امضا نمی کرد. او به راحتی و با رد صلاحیت گسترده نمایندگان توانست به عنوان نماینده دوره هفتم وارد مجلس شود و این بار در هیئت رئیسه نیز قرار گیرد.



او در این مجلس از احمدی نژاد بسیار حمایت کرد و همراه با حداد عادل و باهنر موجبات انفعال مجلس در قبال دولت را به وجود آورد. در دوره هشتم نیز او به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد و بازهم در هیئت رئیسه قرار گرفت. به این ترتیب او از سال 74 تا 88 ردای نمایندگی بر تن داشته و با سابقه ای پیش از 14 سال گذشته قرار است بزرگترین وزارتخانه کشور را هدایت کند. به اعتقاد نمایندگان به دلیل سابقه اش در مجلس او خواهد توانست بیش از 200 رای بیاورد. سابقه ای که نمایندگان اصولگرا در ارتباط با امور فرهنگی می دانند و در مجلس منظور از فرهنگ همان آموزش است. در حالی که وی بیش از 12 سال است که در کمیسیون امنیت ملی و هیئت رئیس مجلس و یا کمیسیون تلفیق عضو بوده است. او در مجلس هشتم نیز از احمدی نژاد حمایت کرد و مدام از نمایندگان درخواست می کرد که برای مقابله با دشمنان با احمدی نژاد مخالفت نکنند. گفته می شود که وی قرار است که سخنگویی هیئت دولت را نیز برعهده گیرد.



حاجی بابایی متاهل است و دو همسر دارد، شاید به همین دلیل در حمایت از ماده ای در لایحه خانواده دولت مبنی بر تسهیل چندهمسری، سخن سرایی می کرد.
وی دو کتاب به نام های "رشد از ديدگاه قرآن و روانشناسان" و "نقد و بررسي تاريخ تفسير قرآن به قرآن" را در شرف چاپ دارد.
حاجی بابایی در میان مردم شهر خود شهرت خوبی ندارد و اغلب همدانی ها ادعا می کنند که به وی رای نداده اند.
همچنین در مجلس شنیده شد که در ازای حمایت حاجی بابایی از استانداری برادر رحیمی معاون احمدی نژاد، در استان همدان، وی از سوی رحیمی به عنوان وزیر آموزش و پرورش به احمدی نژاد توصیه شده است. حمیدرضا حاجی بابایی قرار است وزارت آموزش و پرورش عهده دار شود.

25/8/1388
كانون فرهنگيان اصفهان