نامه ای به پدرم
عاطفه امام
لحظاتي ست که رگ جان مي گسلد
عاطفه امام
لحظاتي ست که رگ جان مي گسلد
سرد و بي روح مي نشينم و چشمانم خيره به در.
منتظر تا که بيايد با شور
وخانه ی دلم را روشن کند وپر از نور.
توي اين سکوت مرگبار
گرمي دستان او را مي طلبم .
کاش مي شد که بياید ...
سلام، میدانم که صدایم را نمیشنوی اما برای دلتنگیهایم برای سکوت بیپایان مادر و برای لبخند تلخ لحظههایم مینویسم.
تو آنجایی و من اینجا، در این فکر که تا چه حد در اشتیاق، بار دیگر در کنار تو بودنم.
آن شب که تو را وحشیانه از ما جدا کردند چارهای نبود جز سکوت،
مرگی که در آن صدای پلک زدن باران میآمد و من در احساسی که در خمیدگی کوچه ناپدید میشد تشییع میشدم.
مرگی که در آن صدای پلک زدن باران میآمد و من در احساسی که در خمیدگی کوچه ناپدید میشد تشییع میشدم.
پدرم!
الان 40 روز است که در انتظار دیدن دوبارهات نشستهام . نمیدانم الان کجایی و به چه فکر میکنی . کاش بودی و می دیدی که لیلایت در نبودنت چگونه مردانه ایستاده و بار سنگین این خانه را به دوش می کشد .
بچه ها هرکدام غم دوری ات را در پشت حصار اشک هایشان پنهان کردند. هر لحظه ی زندگیم را با آموخته هایت معنا دادی. به من آموختی که از حقم دفاع کنم اما الان حق دیدن تو را هم از من گرفتهاند، حال این حق را از که طلب کنم؟!
حال روزگار به من یاد داد، گاه باید از شیفتگی رها شد تا به آگاهی رسید.
ببین چقدر نجیب نجوا میکنم تو را میان اشک و دلتنگی!
سکوت، خستگی از شانه های بی احساسم می گذرد و در گرداگرد جسمم آخرین دیدار تورا تداعی می کند.
آنگاه که زنجیره های بی اعتمادی پاهایم را به زمین میدوزند
بغض یاریم می کند !
آری !
بغض در حصار چشمانم میریزد و من از شرم نگاه های شاد تو
گاه گاه هوای تازه را بهانه می کنم تا در خلوت دوری اتبی صدا بگریم ...
حاکمان!
حاکمان!
برزخ را چه قیامتی است؟ که اینگونه گل را خشک و خشت را آجر میکند؟
دنیا را چه خیراتی است که وجدان را ذوب و محبت را تبدیل به آتش میکند؟
دنیا را چه خیری است که بشر را اینگونه به دنبال قدرت میکشاند؟
و هم اکنون لحظههایم در حسرت فهم این واژه به یغمای زمان می رود که "عشق" را در جستجوی کدامین متاع شیطان به باد دادهایم که اینگونه نفرت در کیسه هایمان اندوختهایم؟
دولتمردان!
دولتمردان!
من هنوز در سینه خود شرارهای آسمانی دارم که نامش وجدان است. با این کلمه آشنایید؟ فکر نمیکنم ...
اللهم عجل لولیک الفرج
دخترت عاطفه
*عاطفه امام دختر جواد امام مسوول ستاد انتخاباتی تهران میرحسین موسوی و معاون وزیر نیرو دولت خاتمی
*عاطفه امام دختر جواد امام مسوول ستاد انتخاباتی تهران میرحسین موسوی و معاون وزیر نیرو دولت خاتمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر