۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

باز هم داستان کهنه و تکراری " تغییر ساختار " از سوی وزیر جدید !


پس از اعلام برنامه های آقای حاجی بابایی که قبلا مورد نقد و تحلیل " سخن معلم " قرار گرفت ( 1 ) به تازگی ایشان محورهایی را جهت شروع کار اعلام کرده است و ما نیز به تدریج به آن ها خواهیم پرداخت .

یکی از این اقدامات که البته امر جدیدی به شمار نمی آید بازهم روی آوردن به داستان کهنه " تغییر ساختار " آموزش و پرورش " است .

بخوانید :


« مي‌خواهم براي هر يك از مقاطع تحصيلي معاونت ويژه تشكيل دهم

وزير جديد آموزش و پرورش در ادامه به اين نكته اشاره كرد كه اين روزها صرفا مشغول آمارگيري و خبرگيري از مسائل آموزش و پرورش است تا از ريز مسائل اين دستگاه آگاهي داشته باشد.

وي تاكيد كرد: من آمده‌ام تا همه امكانات كشور را در حد وسع و توانم براي رشد هر سه مقطع مهم تحصيلي و پيشرفت آموزش و پرورش كشور به كار گيرم كه در اين راستا پيش‌بيني شده است كه در صورت فراهم شدن زمينه‌ها، براي هر يك از مقاطع تحصيلي معاونت ويژه‌اي تشكيل شود ».

منبع : ایسنا - 1388/09/09

متاسفانه آموزش و پرورش ما ساختار به شدت متمرکزی دارد که البته شاید برگرفته از ساختار سیاسی نیز باشد و این که غالبا از سوی سطوح فوقانی نسبت به سطوح پایین اعتمادی وجود ندارد ضمن آن که سطوح فوقانی نیز کم تر نظارت سطوح پایین را می پذیرند !

افراد جامعه نیز معمولا تحولات را در راس هرم می جویند و نقش خود را در این کنش و واکنش ها فراموش می کنند ، و این چرخه در طول زمان یکدیگر را تقویت و پشتیبانی کرده اند .

شاید از این رو باشد که هر گونه اصلاح با رویکرد ساختاری به سرانجام نمی رسد و پس از مدتی دوباره همان سازه ها و روابط بازتولیدمی شوند .

هر فردی که به وزارت آموزش و پرورش رسیده است سعی کرده است که تغییراتی در ساختار ایجاد کند اما معمولا این تغییرات در برون داد و عملکرد سیستم نقش مثبت و یا معنی داری نداشته اند و احتمالا بی ثباتی را نیزدر کل سیستم به وجود آورده اند !

شاید منظور آقای حاجی بابایی از این اقدام آن باشد که می خواهند اختیارات جدیدی را برای زیر شاخه ها تعریف کنند .

اما در این صورت ، باز هم جهت پیکان تحولات از بالا به پایین خواهد بود و مفهومی از مشارکت را ایجاد نخواهد کرد !

به عنوان مثال چرا تاکنون پرداختن به اصل 15 قانون اساسی تقریبا جزء خطوط ممنوعه بوده است ؟

چرا هیچ وزیری به صورت جدی در این مبحث وارد نمی شود ؟

از سوی دیگر ، به فرض پذیرش فرضیات آقای حاجی بابایی در مورد تزریق قدری انعطاف در ساختار متصلب آموزش و پرورش باید قبل از آن فرآیند " اعتماد سازی " صورت گیرد تا " مقاومت و یا بی تفاوتی " به حداقل برسد تا راه برای تعریف جدید از " مشارکت " هموار شود ، آیا این مهم صورت گرفته است ؟

به نظر می رسد تنها در سایه نهادینه کردن فضایی از حداقل گفت و گو بدون سایه هاو روشن های امنیتی و تحدیدنگر است که می توان نوعی از " مشارکت " را در این ساختار متمرکز تعریف و تبیین کرد .

آقای حاجی بابایی باید دخالت سیاست را در امر آموزش به حداقل برساند وگرنه با زهم همان " دور باطل " تکرار خواهد شد و بی اعتمادی و بدبینی عمیق تر و وسیع تر خواهد شد و دوباره روز از نو و روزی از نو....
( 1 ) مقایسه دو برنامه از دو نفر که ادعای وزارت داشته و دارند ....

هیچ نظری موجود نیست: