۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

علم عمل، درد نظام تعليم و تربيت

حسین حسین نژاد قندی


در همايش ملي نوآوري‌هاي آموزشي، يكي از سخنرانان به تجربه ژاپن در بازانديشي در عمل براي بهبود مستمر آموزشي و غني‌سازي يادگيري در مدرسه پرداخته و اشاره مي‌كند دانشي كه مي‌تواند به توسعه مهارتهاي بازبيني و بازانديشي كمك كند و ظرفيت توانايي عمل اثربخش را توسعه دهد، علم عمل است كه توسط نظريه‌پردازاني چون كريس آرجريس و دونالد شون ارائه شده است.

اهداف اين نظريه را در نهايت يادگيري در حين عمل و تفكر در حين عمل مي‌دانند؛ غافل از اين‌كه در فرهنگ ما قرنها پيش اين نظريات به شكلي ديگر ارائه شده كه متأسفانه مسئولين نظام تعليم و تربيت ما چه در گذشته و چه حال، از آن غافل بوده‌اند.


در ابتدا به نكاتي چند كه سعدي عليه‌الرحمه در خصوص علم و عمل بيان داشته، اشاره و سپس به نتيجه‌گيري مي‌پردازيم:

بار درخت علم ندانم، مگر عمل


با علم گر عمل نكني، شاخ بي‌بري


در جاي ديگر مي‌فرمايد:


از من بگوي عالم تفسيرگوي را


گر در عمل نكوشي، نادان مفسري

و باز:

سعديا گرچه سخندان و مصالح‌گويي


به عمل كار برآيد، به سخنداني نيست

و ضرب‌المثل معروف: دو صد گفته، چو نيم كردار نيست كه به زبان رياضي (100×2)2=5/0×2 كه مساوي است با: يك عمل= 400 حرف و گفته و باز از سعدي است كه مي‌فرمايد:

علم چندان كه بيشتر خواني


چون عمل در تو نيست، ناداني


نه محقق بود، نه دانشمند


چارپايي، بر او كتابي چند

(سوره جمعه آيه شماره 5)

و مثال من براي نظام تعليم و تربيت فعلي ما شبيه اين است كه هدف تربيت شناگر ماهر است و ما به صورت تئوري و نظري آنچه را كه در ارتباط با شناخت، به متعلم مي‌آموزيم و او هم انصافاً‌ كليه متون و كتابهاي نوشته شده در مورد شنا را به خوبي فرا مي‌گيرد، ولي اگر در استخر بيفتد، غرق مي‌شود كه نمونه‌اش آموزش قرآن، تعليمات ديني، زبان عربي و انگليسي و علوم تجربي است كه دانش‌آموز پس از 12 سال درس خواندن، در خواندن نماز و روزه گرفتن كاهل است، قادر به ساده‌ترين مكالمه به زبان عربي و انگليسي نيست، اسيد و باز را تشخيص نمي‌دهد و بالاخره نمي‌داند كه هويج ريشه است و سيب‌زميني، ساقه.



در اين‌جا، جا دارد يادي از اولين وزير آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامي، آقاي دكتر شكوهي بكنيم كه قريب 57 سال معلمي كرده و در پاسخ سؤالي كه از وي مي‌پرسند مشكلات آموزش و پرورش را در چه مي‌‌دانيد، پاسخ مي‌دهد: نظام تعليم و تربيت ما قادر نيست مرد كار تربيت كند، پشت ميزنشين تربيت مي‌كند.



كار ضمن تحصيل وجود ندارد، كتابهاي ما عملي نيستند، دانش‌آموز بايد يك ساعت درس بخواند و دو ساعت كار كند،‌كتابهاي ما بي‌‌محتواست، يعني محتواي آن ارزش نظري دارند نه عملي. كتابهاي درسي ما آدم نمي‌سازد، عمقي نيست، بلكه سطحي است.



دكتر شكوهي جهت اثبات اظهارات خود مثال جالبي دارد از دانشجويي ايراني در ژنو كه در پاسخ به سؤال دكتر مبني بر اين‌كه تفاوت مدارس ژنو را با مدارس تهران چگونه مي‌بيني، مي‌گويد من در اينجا آدم مضحكي هستم كه سر كلاس گياه‌شناسي، يك گياه را آن‌چنان توضيح مي‌دهم و تعريف مي‌كنم كه دهان استاد باز مي‌ماند، ولي در باغ نباتات اين گياه را نمي‌شناسم.

اين دقيقاً‌ بيتي از شعري است كه 35 سال پيش سروده‌ام:

با اين‌كه گياهي را بيش از دگران خوانديم


در نام گلي از باغ هستيم همه نادان

اكنون اگر مسئولين نظام تعليم و تربيت ما به اين باور رسيده‌اند كه يادگيري از طريق علم و عمل در قلب و ذهن انسان نفوذ مي‌كند و موجب آگاهي و تغيير در رفتار او مي‌شود و همچنين به انساني قابليت ارتباط مؤثر با جهان خارج از ذهن را مي‌دهد و موجب گسترش قابليت‌هاي انسان شده و بر توانايي‌ها و خلاقيت و نوآوري‌هاي او مي‌افزايد.



از طرفي اگر معتقدند كه كتابهاي درسي بايد اصلاح شود و برنامه‌محوري جايگزين كتاب‌محوري شود تا موجب تغيير در شيوه‌هاي يادگيري و ياددهي گردد، پس هرچه زودتر دست به‌كار شوند و خود جزو اولين كساني ‌باشند كه با عمل به نظريه‌پردازي‌‌هاي خود در جهت اعتلاي نظام‌ آموزش و پرورش قدم بردارند.



چه ايرادي خواهد داشت كه اگر مسئولين آموزش و پرورش حتي براي يك بار هم شده اهداف تعيين شده جهت دوره راهنمايي و دوره متوسطه را مطالعه و وضعيت فارغ‌التحصيلان دوره متوسطه و پيش‌دانشگاهي را با آن هدفها مقايسه كنند.



به عنوان مثال يكي از هدف‌هاي تشكيل دوره راهنمايي تحصيلي كشف و شناخت استعدادها و علائق شخصي و رغبت‌هاي دانش‌آموز بر اساس موازين دقيق علمي و تربيتي است و يا يكي از اهداف دوره متوسطه ايجاد و تقويت يك يا چند مهارت قابل عرضه در بازار كار كه با استعدادهاي فردي تناسب داشته باشد كه متأسفانه ما در عمل شاهد محقق نشدن اين اهداف هستيم.



اي كاش مسئولين آموزش و پرورش ما صدور بخشنامه جهت تعيين مبصر بخاري را به مديران مناطق و مدارس واگذاشته و خود به اهداف عالي تعليم و تربيت بينديشند. در پايان باز بشنويم از شيخ اجل سعدي كه مي‌فرمايد:

سه چيز پايدار نماند:

يك) علم بي‌بحث
دو) مال بي‌تجارت
 سه) ملك بي‌سياست
كانون صنفي معلمان

هیچ نظری موجود نیست: